شیوههای ادبی مصطفی رحماندوست در خلق اشعار کودکانه
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۲۷۳۱۷
آنچه ادبیات کودکان را از ادبیات بزرگسال متمایز می کند، تفاوتی است که میان نیازها و امکانات کودکان و بزرگسالان وجود دارد؛ از این روی امروزه، محققان حوزه ادبیات کودک از یکسو و پژوهشگران علوم تربیتی و روانشناسی کودکان، به گونه ای تعاملی، در پی یافتن راهکارهایی برای برقراری ارتباط مؤثرتر با این مخاطب خاص برای ایجاد مهارت در کـودک، در کـنار تأمین خواست های تکاملی و تعالی بخش خـود هـستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در شـعر کـودک، در عین استفاده از تصویرهای حسی و خـیالی، شـاعر مـی کوشد در این تصـاویر از ابهـام و دشـوارگویی کمتر استفاده کند و برعکس از صراحت زبان و شفافیت ادبی بیشتری بهره گـیرد. در شـعر کـودک، برای تصویرگری مناسبتر و اثرگذارتر بایسته تر آن است که عناصر شعری را با احـتیاط بـکار بـرد، تـا حدی که به زیبایی کلام آسیب نرساند و پل ارتباطی را که شعر با کودک ایجاد کـرده اســت، خراب نکند. از میان شاعران معاصر که زمینه فعالیتشان سرودن شعر کودک است می توان به مصطفی رحماندوست اشاره کرد. رحماندوسـت، به عنوان یکی از فعال ترین و در عین حال موفق ترین شاعران حوزه ادبیات کودک است که از جهت تعامل با کودک و اثرگذاری مستمر بـر وی در دوره های مختلف رشد و تکامل، می تواند نمونه هایی موفق از اشکال تصاویر شعری و هنری مؤثر در زیرسـاخت های ذهـنی و تکاملی کودک را تجزیه و تحلیل نـماید. (۲)
اعـتقاد رحماندوست بـه آموزش محور بودن شعر کودک
مصطفی رحماندوست، محقق، شاعر و نویسنده حوزه ادبیات کودک، از جـمله افرادی است که برای شعر کودک، جنبه های آموزشی و تربیتی قائل اسـت و اغلـب اشـعار او در مسـیر آمـوزش خلاقیت، تجربه، مهارت یا مفهومی به کـودک حـرکت مـی کند. رحماندوسـت معتقـد اسـت: «همه شعرها آموزش مـحور هـستند، یعـنی در هـر شـعری آمـوزشی وجود دارد. حتـی در شـعرهای بـی معنـی که صرفا جهت بازی و سرگرمی ساخته می شوند، هم چیزی را می آموزیم.»
رحماندوست، با عنایت عالمانه به نیازها و توانایی های کودک در سال های نخسـتین حیات، در بخـش بزرگی از اشعار آموزش محور خود برای سنین پیش از مدرسه، کودکان را با مفـاهیم و تجربیات حسی آشنا می کند. کودک انسان، بیش و پیش از هر نوع آموزش و یادگیری، بهره مندی از حواس پنجگانه را فرامی گیرد. از این جهت در بخش بزرگی از اشعار کودکانه، شاعر با محور قـرار دادن یـک یا چند دسته از حواس، با استفاده از بازی های کلامی، انتخاب موسـیقی اثـرگـذار درونی و بیرونی و مهمتر از همه با استفاده از تصاویر برساخته بر مبنای انواع محسوسات، کودک را در سفر به دنیایی از حکایت ها، بازی ها، هیجانات و لذات حسی رهنمـون می شـود و بـدین گونـه، بـه شـیوه غیرمسـتقیم، تجربیات حسی فراوانی را بـا او شـریک می شود.
این شاعر برجسته، گاهی با مقدم ساختن تصاویر حسی و عاطفی بـر نام واقعی پدیده، چالشی را برای یادآوری محسوسات کودک ایجاد مـی کند و کودک را در مسیر بازی شیرین برای بهره گیری از توانایی های ذهنیش قرار می دهد. شاعر از نیروهای ادراکی و حسی کودک، برای آشنا کردن او با مفاهیم جدیدتر بهره مند می شود. (۳)
مثلا در شعرهای پر از تصویرهای حسی، شـاعر کـودک را با مـفهوم گـذر زمـان و آمدن فصل های جدید آشـنا می کند؛ بهاری که لباس رنگارنگ بر تن دارد و پاییز که برگ ها در آن زرد و بیمار، سرخ و تبدار، نارنجی و غمین هـستند. این اشـعار ما را مطمئن می کند که شناخت یافـتن بـر جهان و پدیده هـای آن از طـریق شعر، از نظر تـحریک قـوای حسی و ذهنی کودک، بسیار جذابتر و مؤثرتر است و ذهن کودک را برای دریافت های علمی و فلسفی و زیبایی شناختی در باب جهان فعال تر خواهند ساخت:
شاعر با دانستن این مساله، از طریق همـین نـوع تصاویر حسی و ملموس، شـناخت هایی در باب مفاهیم عمیق تر و غیرقابل لمس، همچون زمان نـیز برای کـودک ایجـاد کرده اسـت؛ تصویر نمادین گـام برداشتن عقربه ها و تکرار مداوم صدای تیک که جزو محسوسات پیرامـونی کودک اسـت یا ماننـد کردن زمان به کبوتری که پرواز می کند و از کف می رود، جانشینان حسی بسیار هوشمندانه ای برای مـتوجه ساختن کودک نسبت به ارزش دقایق و گذر عمر است:
پایتان بشکند ای عقربه ها/ کاش از رفتن وامی ماندید/ جای تکرار ملال آور تیک / کاش شعری، غزلی می خواندید
استفاده از ویژگی جانشینی در ساخت تصاویر حسی و تخیلی
استفاده از موسیقی قوی درونی و بیرونی شعر و کلمات که جزو ارکان اصلی شعر هستند، برای انـتقال تمام مفاهیم کافی به نظر نمی رسد. یعنی این که برخی مفاهیم هستند که قـابلیت نـمایش دادن آنها به واسطه کلمات، اصوات، مـوسیقی و غیره امکان پذیر نیست. مـثلا نـمی توان واژه ای مثل شیطان و جهنم را بواسطه زبـان در شـعر کودک القا کرد اما این مفاهیم با مفاهیم و واژه های دیگر ارتباط مستقیم دارند که کودک با آنها آشنایی دارد.
رحماندوست معتقد است که همین ویژگـی ذهن کودک اسـت کـه امکان شخصیت پردازی در تصاویر شعری را به شاعر می دهد. شخصیت پردازی، ویژگی دیگر تصاویر در شعر کودک است. شخصیت پردازی بواسطه حیوانات و پرندگان و پدیده های طبیعـی، با نشان دادن خصوصیت بیرونی این شخصیت ها و تـأکید بـر جنبه بیرونی جهت تحمیل پیام سبک است.
در شعر زیر رحماندوست از زبان صندلی سروده است:
دل من می سـوزد/ غصه ام می گیـرد/ زیرا این آدم هـا/ صندلی می میرد/ این یکی در بازی/ به سرش می کوبد/ آن یکی با پا بر/ کمرش می کوبد/ پایه هایش ای کاش / یک شبی پا می شد/ بیصدا درمی رفت / تا دری وامی شـد/ کاشکی دستی داشت / مثل ما آدم ها/ لااقل با دستش / می زد آدم ها را/ هیچ کس فکرش نیست / دل او می گیرد/ آخر از دست ما/ صندلی می میرد...»
شـخصیت سازی از طریق تصاویر، به تدریج کودک و ذهن او را در مسیر پرورش برای زندگی و آگاهی آماده می کند. مکان و محیط بیرونـی، مهمتـرین وسـیله ای در دسـت شاعر، بـرای سـاختن پیام های سبک برای کودک اسـت. (۳)
انواع اشعار آموزش محور و تصاویر مربوط در اشـعار رحماندوست
یکی از برجسته ترین و مهمترین نکاتی تربیتی که ادبیات و شعر به مخاطبش می آموزد، اندیشـیدن در خصوص خویشـتن خویش، رفـتار و کردارش و مسـوولیت ها و نقش هایش در این جهان اسـت. رحماندوست در اشعاری واقعگرایانه، با تصـاویری ساده و صـریح، موفـق شده است که به گونه غیرمستقیم، کودک را به اندیشیدن در مورد رفتارش با خانواده و دوستان جلب کند. کتاب «ترانه های ایمنی»، مـجموعه سه جلدی از رحماندوست است که فرصتی تازه به ما می دهد تا تجربیاتی تازه تر را در شعر کودک ببینیم. شعربازی مـهمترین ویژگی آثار این مجموعه است.
رحماندوست در مجموعه سه جلدی ترانه های ایمنی، تلاش می کند با بـیانی کودکانه و زبانی آهنگین و بازیگونه، کودکان را بـا مـوارد استفاده درست از وسایل خطرناکی مثل چاقو، قیچی، میخ و... آشنا کند و همچنین آنها را از خطرات و حوادثی که در اثر بی احتیاطی پیش می آیند، آگاه کند. این آموزش در هیچ کجا شکل امر و نهی به خود نمی گیرند، بـلکه در قالب روایت های کوتاه همراه با طنز، سوال و جواب های کودکانه و به صورت اشعاری با بار مـوسیقایی غـنی، به دنیای ذهنی کودک پیوند مـی خورند.(۴) حـرکت موجود در این اشعار آنها را بـه سمت نمایشی زنده و جـذاب و مهیج پیش می برد:
قو، قو، چاقو/ چاقوی تیزی داشتیم / چاقوی تیز ما کو؟/ چاقو رو موشه برده / باهاش پنیر بریده / رو نون گذاشته خورده / وای موشی جون / چاقوی تـیز، کارد پنیر نمیشه / پنیرو بـا کارد خودش ببر، بخور همیشه
مواردی چون دقت در نظافت شهر، حفظ محیط زیسـت و فضای سبز، رعایت قـوانین اجتماعی، رعایت حقوق دیگران و...از جمله موضوعاتی هستند که در این اشعار آموزش محـور کودکان بدان ها پرداخته می شود؛ شاعر برای ایجاد تربیت غیرمستقیم، در اینگونه اشعار نیز از تصاویر حسی، همراه با جنبه های عاطفی و تخیلی بودن استفاده می کند.
همچنین در این اشعار، رحماندوست با جانشین کردن معنای حسی و عـاطفی دوسـت به جای نام هایی چون رفـتگر یا پلیس، ضـمن آشنا ساختن کودک با چهره های مثبت و خدوم شهری، حس همکاری و معاونت با آنان را در حفاظت از شهر در کودک تقویت می کند:
اون کیه که تو کوچه ها می گرده / به دنبال زباله هـا مـی گرده / دشمن آشغاله و بیماریه / دوست تمام بچه هاست / کارش عجب کاریه / وقتی به او سلام میدم می خنده / جارو داره، جاروی او بلنده / رفتگر زرنگ و مهربونه / رفتگر خوب محله مونه
شخصیت پردازی هم امکان عام و گسترده ای در دست رحماندوست است تا با کمک گرفتن آن بتواند کودک را دعوت به نگهداری و دوستداری طبیعت و محیط زیستش نماید.(۵)
آموزش همدلی و نوع دوستی
دعوت به محبت و نـوع دوسـتی، یکی از پیام های اصلی در شعرهای کودکانه است. این پیام ها معمولا از طریق تصاویر حسی عاطفی و حسی تخیلی بـه راحتی به ذهن کودک انتقال می یابند. رحماندوست بـا جانشین ساختن تصاویر ذهنی و حسی نزدیکتر در جای مفاهیم دورتر و با ایجاد پیوندی از نوع پیوندهای خونی و ارتـباطات فامیلی قابل درک برای کودک، مفهوم نوع دوستی را در بعد فراگیر و جهانی، به زیبایی در شـعر خـود مـنعکس ساخته است. او اعتقاد دارد که تمام اشعار کودک آموزش محور هستند. به عقیده رحماندوست، آمـوزش در شـعر کـودک باید منطبق با روانشناسی رشد کودک و توانایی های او و بگونه غیرمستقیم شکل گـیرد. اشعار تعلیمی و آموزش محور در شعر رحماندوست، شامل موضوعاتی نظیر: آموزش اندیشـیدن به خود، یاددهی مهارت های حفظ و مراقبت از خود، آموزش های شهروندی، آموزش های تربیتی و دینی، آموزش مسایل اجتماعی و آموزش مفاهیم انتزاعی است. این آموزش های غیرمستقیم در شعر رحماندوست، اغلب از طریق عنصر خیال و تصویرسازی شکل می گیرد. تصویرهای استفاده شده در این اشعار آموزش محور، اغلب بر چهار رکن حسی-تجربی، حسی-عاطفی، حسی-شـناختی و حسی-تخیلـی اسـتوار هستند. در ساخت تصاویر تخیلی از سه ویژگی جانشین سازی یک یا چـند مفهوم قـابل درک تر برای کـودک در جای یک مفهوم دور از دسترس، جاندارپنداری اشیا و پدیده های طبیعت چون کوه و گـل توسـط کودک که به شخصیت پردازی توسط شاعر در تصاویر ذهنـیش منجر می شـود و ویژگی تجسـم منسجم استفاده می شود تا شعر همانگونه که موجب جلب ذهن کودک و ایجاد لذت در او می شود، مفاهیم مورد نـظر شـاعر را نیز به او آموزش دهد. (۶)
منابع :
١. ادبیات کودکان و نوجوانان، حجازی، بنفشه، (١٣٨٤)، چاپ هـشتم، تـهران: روشـنگران
٢. ادبیات کودکان، شعارینژاد، علیاکبر، (١٣٨٧)، چاپ بیست و ششم، تهران :انتشارات اطلاعات
٣. از آسمون تا اینجا، رحماندوست، مـصطفی، (١٣٨٥)، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
٤. باغ مهربانی ها، رحماندوست، مصطفی، (١٣٦٧)، تران : وزارت آموزش و پرورش .
٥. بـررسی اصلی ترین ویژگی های زبانی و تـصویرآفرینی در اشـعار رحماندوست، صادقزاده، محمود، (١٣٩٣)، «مطالعات ادبیات کودک»، سال ٥، شماره ٢، صص ٧٥-١٠٦
٦. بررسی مهارت های زندگی در شعر کودک، صابری، سحر، (١٣٩٠)، «کتاب ماه کودک و نوجوان »، شهریور ماه ، صص ٩٤-١٠٠
برچسبها کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان مصطفی رحماندوست شعر وزارت آموزش و پرورشمنبع: ایرنا
کلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان مصطفی رحماندوست شعر کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان مصطفی رحماندوست شعر وزارت آموزش و پرورش مصطفی رحماندوست شخصیت پردازی ادبیات کودک اشعار آموزش شعر کودک تصاویر حسی آموزش محور ذهن کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۲۷۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام